جانباز حسن آزاده درباره چگونگی مجروحیت و موجح گرفتیاش در دوران جنگ تحمیلی روایتمیکند: 10 ساله بودم که بر اثر بمباران رژیم بعثی عراق در روستای «لاوین» از توابع پیرانشهر دچار موج گرفتگی شدم و از آن به بعد تنشهای عصبی شدید گریبانم را گرفت. به گونهای که دیگر به دو دلیل توانایی انجام هیچ کاری را ندارم. نخست موضوع اختلالات عصبی خودم است و دیگری هم مربوط به بیماری دوقطبی شدن همسرم.
13سال است که ازدواج کردهام و دو فرزند دارم. همسرم که فرزند شهید است یک سال بعد از عروسیمان به دلیل زایمان دچار بیماری دو قطبی شد .این بیماری بسیار خطرناک و کشنده است برای همین نباید او را یک لحظه هم تنها گذاشت. همسرم تا کنون چهار مرتبه در مراکز روانپزشکی از جمله بیمارستان روزبه تهران بستری شده است و به او چندین جلسه شوک قوی الکتریکی مغزی تزریق شده است.
به دلیل محدودیتهایی که دارم نمیتوانم از منزل بیرون بروم برای همین در تأمین مخارج درماندهام. حدود 6 میلیون تومان بدهکارم و تقریبا چندین روز هست که نتوانستم برای بچههایم غذای مناسبی تهیه کنم. به همین خاطر برای فرزند دوسالهام احتمال سوءهاضمه وجود دارد. همچنین فرزند دیگرم نیز امسال وارد کلاس پنجم شده است این در حالیست که نمیتوانم با شرایط سخت موجود برای تامین وسایل مدرسه و البسه با مشکل جدی مواجه شدهام.
تقاضا دارم پیش از آنکه زندگیم متلاشی شود برای رسیدگی به پرونده جانبازیم اقدام شود یا شرایط محیا شود که از مساعدت خیرین برخوردار بشوم.
با اینکه مدارک بسیاری برای پذیرش جانبازیم برای ارائه به بنیاد شهید و امور ایثارگران دارم اما این بنیاد تأکید بر این دارد که جلسه اعضای کمیسون ماده2 فرمانداری پیرانشهر نیز به موضوع جانبازیم رسیدگی کنند. این درحالیست که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی انتظامی برگه صورت سانحه من را تأیید کردهاند اما هر بار که به بنیاد مراجعه میکنم اصرار بر تشکیل کمیسیون از سوی فرمانداری پیرانشهر دارند. حدود یک سال و نیم است که به پروندهام رسیدگی نشده است تا جانبازیم را بنیاد بپذیرد.
ناگفته نماند که رفتار کارکنان بنیاد شهید پیرانشهر با من بسیار خوب بوده است و همواره جوابم را دادهاند اما متأسفانه به دلیل مراجعات پی در پی من به فرمانداری چندین بار شنیدهام که گفتهاند: «مشتری همیشگی ما آمد.»